تولد
تولدت مبارک
روز تولدت شد و نيستم اما کنار تو
کاشکي مي شد که جونمو هديه بدم براي تو
درسته ما نميتونيم اين روز و پيش هم باشيم
بيا بهش تو رويامون رنگ حقيقت بپاشيم
ميخوام برات تو روياهام جشن تولد بگيرم
از لحظه لحظه هاي جشن تو خيالم عکس بگيرم
من باشم و تو باشي و فرشته هاي آسمون
چراغوني جشنمون، ستاره هاي کهکشون
به جاي شمع ميخوام برات غمهات و آتيش بزنم
هر چي غم و غصه داري يک شبه آتيش بزنم
تو غمهات و فوت بکني منم ستاره بيارم
اشک چشاتو پاک کنم نور ستاره بکارم
کهکشونو ستاره هاش درياو موج و ماهياش
بيابونا و برکه هاش بارون و قطره قطره هاش
با هفت تا آسمون پر از گلاي ياس وميخک
با ل فرشته ها و عشق و اشتياق و پولک
عاشقتو يه قلب بي قرار و کوچک
فقط مي خوان بهت بگن :.
تولدت مبارک
خواستم برايت هديه بگيرم
گل گفت: که مرا بفرست که مظهر زيباييم
برگ گفت: که مرا بفرست که مظهر ايستادگي ام
بيد گفت: که مرا بفرست که مظهر ادبم که هميشه سر به زير دارم
به فکر فرو رفتم و
سرم را به زير انداختم به ناگاه قلبم را ديدم
که بهترين چيز در زندگيم هست
به ناگه فرياد زدم
که قلبم را مي فرستم چون
او
خود زيباست، مظهرايستادگيست
سربه زيرو با نجابتست
تولدت مبارک جاستين عزيزم